آن رفت که میل دل من سوی شما بود |
|
شب تا بسحر خوابگهم کوی شما بود |
آن رفت که پیوستهام از روی عبادت |
|
محراب روان گوشهی ابروی شما بود |
آن رفت که شمع دل من در شب حیرت |
|
در سوز و گداز از هوس روی شما بود |
آن رفت که از نکهت انفاس بهاران |
|
مقصود من سوخته دل بوی شما بود |
آن رفت که در تیره شب از غایت سودا |
|
دلبند من خسته جگر موی شما بود |
آن رفت که هر دم که ز بابل ز دمی لاف |
|
چشمم همه بر غمزهی جادوی شما بود |
آن رفت که مرغ دل پر آتش خواجو |
|
پروانهی شمع رخ دلجوی شما بود |
دیدگاه خود را ثبت کنید
میخواهید به بحث بپیوندید؟احساس رایگان برای کمک!